روروro-ro, roll-on roll-offواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بارگیری و تخلیه که در آن بار بر روی وسایل چرخدار ازطریق شیبراهه به کشتی وارد یا از آن خارج میشود
رویۀ ریشهroot faceواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از رویۀ شیار که داخل ریشۀ اتصال قرار دارد متـ . پاشنه land
فرابَر رورومسافریro-ro/vehicle/passenger ferry, ro-ro/passenger ferryواژههای مصوب فرهنگستانشناوری که همزمان قادر به جابهجایی مسافر و خودروِ با مسافر یا بدون مسافر و بارهای رورو است
یاختۀ استوانهایrod cell, rod, retinal rodواژههای مصوب فرهنگستانیکی از دو نوع یاختۀ حساس به نور در شبکیۀ چشم که برای دید در تاریکی ضروری است
ریشۀ جوشweld root , root of weld, root 3واژههای مصوب فرهنگستاننقاط برخورد اولین گذر جوش با فلز پایه که در آن فلز جوش در اتصال فراتر از آن نقاط ادامه دارد
کشتی روروبارگُنجیro-ro/container ship, con-ro shipواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کشتی که میتواند هم بارگُنج و هم بارهای رورو را همزمان حمل کند متـ . شناور روروبارگُنجی ro-ro/container vessel, con-ro vessel
رُ کِردَنگویش بختیاریبر سخن یا موضوعى پافشارى کردن، یکدندگى کردن ro ro xosa>:رأى رَأىِخودش است، حرف حرفِ خودش است> .