roarدیکشنری انگلیسی به فارسیسر و صدا، غرش، صدا، خروش، بانگ، غریو، توف، خروشیدن، غرش کردن، غریدن، داد زدن، داد کشیدن، خرناس کشیدن
روهرلغتنامه دهخداروهر. (اِخ ) رودیست در آلمان شعبه ٔ رود رن که 235 کیلومتر طول دارد. (از فرهنگ فارسی معین ).
روهرلغتنامه دهخداروهر. (اِخ ) ناحیه ای از آلمان که رودمزبور از آن عبور می کند و دارای معادن زغال سنگ بسیار غنی است به وسعت 4000 کیلومتر مربع، و به همین علت ناحیه ٔ مزبور حوزه ٔ صنعتی آلمان به شمار میرود، شهرهای عمده ٔ آن عبارتست از اسن ، مولهایم ، دویسبورگ ،
پرگوهرلغتنامه دهخداپرگوهر. [ پ ُ گ َ هََ ] (ص مرکب ) که گوهر و اصلی بزرگ دارد. پرگهر : بدو گفت کای شسته مغز از خردبه پرگوهران این کی اندر خورد.فردوسی .
roarsدیکشنری انگلیسی به فارسیسر و صدا، غرش، صدا، خروش، بانگ، غریو، توف، خروشیدن، غرش کردن، غریدن، داد زدن، داد کشیدن، خرناس کشیدن
roarsدیکشنری انگلیسی به فارسیسر و صدا، غرش، صدا، خروش، بانگ، غریو، توف، خروشیدن، غرش کردن، غریدن، داد زدن، داد کشیدن، خرناس کشیدن