غلتابrock and rollواژههای مصوب فرهنگستانتاب خوردن و غلتیدن واگن بر روی ریلهای درزدار که اغلب در سرعت کم اتفاق میافتد * این واژه از ترکیب و ادغام دو لفظ «غلت» + «تاب» ساخته شده است.
قفسۀ ریلrail rackواژههای مصوب فرهنگستانقابی با چند طبقه و غلتکهای ویژه برای قرار دادن ریلهای ممتد در قطار ریلبَر
غلتابrock and rollواژههای مصوب فرهنگستانتاب خوردن و غلتیدن واگن بر روی ریلهای درزدار که اغلب در سرعت کم اتفاق میافتد * این واژه از ترکیب و ادغام دو لفظ «غلت» + «تاب» ساخته شده است.