rampsدیکشنری انگلیسی به فارسیرمپ ها، سطح شیب دار، پلکان، سکوب سراشیب، پلهء سراشیب، پیچ، دست انداز، خشم، خزیدن، صعود کردن، بالا بردن یا پایین آوردن
روبشwipeواژههای مصوب فرهنگستاننوعی جلوۀ انتقالی که در آن یک نما بهتدریج نمای دیگری را به اشکال مختلف بیرون راند یا پاک کند یا بپوشاند
rampدیکشنری انگلیسی به فارسیرمپ، سطح شیب دار، پلکان، سکوب سراشیب، پلهء سراشیب، پیچ، دست انداز، خشم، خزیدن، صعود کردن، بالا بردن یا پایین آوردن