رکوگرلغتنامه دهخدارکوگر. [ رَ گ َ] (ص مرکب ) پنبه دوز و کهنه چین . (ناظم الاطباء). || به معنی رفوگر است . (از شعوری ج 2 ورق 6).
روکارلغتنامه دهخداروکار. (اِ مرکب ) مقابل توکار، در بنایی و نقاشی و راهسازی و سیم کشی . (از یادداشت بخط مؤلف ). روی بنا. نمای عمارت . (فرهنگ فارسی معین ).