روتیلغتنامه دهخداروتی . (حامص ) لوتی . برهنگی . لختی . عوری . عریانی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به روت و رت شود.
رهیاب 2routerواژههای مصوب فرهنگستانابزاری، معمولاً رایانهای اختصاصی، که برای پیوند دادن دو شبکه به کار میرود، بستکهای دادهها را دریافت و مقصد آنها را مشخص میکند و آنها را به شبکهای که برایشان در نظر گرفته شده است، منتقل میسازد
رهیاب 2routerواژههای مصوب فرهنگستانابزاری، معمولاً رایانهای اختصاصی، که برای پیوند دادن دو شبکه به کار میرود، بستکهای دادهها را دریافت و مقصد آنها را مشخص میکند و آنها را به شبکهای که برایشان در نظر گرفته شده است، منتقل میسازد
رهیاب دسترسیaccess routerواژههای مصوب فرهنگستانیکی از افزارههای دسترسی که از قرارداد پایۀ مسیردهی پشتیبانی میکند و بهویژه برای میسر کردن دسترسی شبکههای داخلی دوردست به شرکتهای مازه طراحی شده است