25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
rusticating
rusticated
چرخ
پولاد
ousted
deporting
بیشتر بدانید
مصوت افراشته
flockier
gerontocrat
مزرعه نو
phylloquinone
diathermic
جستوجوی دقیق
rusticate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روستایی، ساکن دهشدن، با اخراج تنبیه کردن
جستوجوی همآوا
rusticated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روستایی، ساکن دهشدن، با اخراج تنبیه کردن
جستوجوی متن
اخراج کردن (موقتا از دانشگاه)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
rusticate
به دهات رفتن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
rusticate
دهاتی کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
rusticate
روستانشین بودن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
rusticate
روستایی شدن (شخص)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
rusticate
بیشتر
۴ واژه در متن
جستوجوی همآغاز
rusticated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روستایی، ساکن دهشدن، با اخراج تنبیه کردن