سد پرتابblocked shot, block 8واژههای مصوب فرهنگستاندر بسکتبال، منحرف کردن توپ پرتابشده در مسیرش به سمت سبد، پیش از طی کردن قوس فرودین، بهطوریکه از گل جلوگیری شود
سوپ داغhot soupواژههای مصوب فرهنگستانپلاسمایی متشکل از کوارک و گلوئون و فوتون و نوترینو و برخی ذرات دیگر که در آغاز پیدایش در تعادل گرمایی بودهاند
سوپ ژلاتینیgelatinous soupواژههای مصوب فرهنگستانمحلول آبی نسبتاً غلیظ که حاوی موادی با قابلیت تبدیل به ژلاتین است
صندلی کودکbaby car seat, child safety seat, infant safety seat,child restraint system, child seat,baby seat, restraining car seat, car seatواژههای مصوب فرهنگستانصندلی ایمنی برای نشستن کودک در خودرو بهمنظور جلوگیری از آسیب رسیدن به او در هنگام تصادف
sadدیکشنری انگلیسی به فارسیغمگین، غمناک، اندوهناک، محزون، دلتنگ، مکدر، سوزناک، نژند، اندوگین، افسرده و ملول، پژمرده، فجیع
sadدیکشنری انگلیسی به فارسیغمگین، غمناک، اندوهناک، محزون، دلتنگ، مکدر، سوزناک، نژند، اندوگین، افسرده و ملول، پژمرده، فجیع