سیذقانلغتنامه دهخداسیذقان . [ س َ ذَ / ذُ ] (ع اِ) چرغ . (منتهی الارب ). نوعی از چرغ . (ناظم الاطباء).
شیذقانلغتنامه دهخداشیذقان . [ ش َ ذَ ] (معرب ، اِ) شیذق . طائری از طیور صید، و گفته اند صقر است یا شاهین . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به شیذق و مترادفات کلمه شود.
سدوسانلغتنامه دهخداسدوسان . [ س َ ] (اِخ ) شهری است به سند بسیار خیر و با ارزانی . (منتهی الارب ). شهری است آبادان از ناحیت سند و بر کران رود مهران نهاده . (حدود العالم ). رجوع به حاشیه ٔ جهانگشای جوینی ج 2 ص 147 و <span class=
صدقیانلغتنامه دهخداصدقیان . [ ص َ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان لکستان بخش سلماس شهرستان خوی 5/5هزارگزی شمال خاوری سلماس ، تا سلماس راه شوسه دارد. جلگه ، معتدل ، مالاریائی سکنه 637 تن . آب آن از قنات و چشمه . محصول غلات و حبوبات .