شنکورلغتنامه دهخداشنکور. [ ش َ ] (اِ) شنگور. کماچه ٔ دیرک خیمه یعنی تخته ای مدور و میان سوراخ که بر سر چوب خیمه محکم سازند. || بادریسه ٔ دوک یعنی چوب و چرمی که بر گلوی آن کنند. (ناظم الاطباء). و رجوع به شنگور شود.
concordدیکشنری انگلیسی به فارسیموافق، توافق، مطابقت، مقاوله نامه، موافقت، پیمان، یکجوری، قرار، سر یکی کردن