محافظان، پس انداز کن، نجارت دهنده
هیدرولیک
تراشیدن، رنده، تراشنده، صورت تراش
هیدرولیک، برزگر، بذر افشان، تخم افشان
خوش شانسی، مزه، بو، طعم، حس ذائقه، دوست داشتن، مزه کردن، فهمیدن
سابیر، شمشیر، شمشیر بلند نظامی، قداره
نجات دهنده ها، نجات دهنده زندگانی، عضو دسته نجات غریق وامثال ان
مأمورین
بارها و بارها، گاه اندوز، صرفه جویی کننده در وقت