مزه، بو، طعم، حس ذائقه، دوست داشتن، مزه کردن، فهمیدن
نام نوعى بازى.
فوریه
سویور. (اِ) آلودگی . (فرهنگستان ).
garbage collector
شوهر
خوشمزه، مرزه، مورد پسند، خوش طعم، خوشگوار، خوش مزه، لذیذ، مطبوع طبع
خوشمزه، دوست داشتن، مزه کردن، فهمیدن
معشوق
بی خوابی
خودمختار
savor, savour