اسمیتت
ذره ذره، جاهلانه حرف زدن، دست و پا شکسته حرف زدن
سکته کرد، شکست دادن، زدن، شکستن، کشتن، ذلیل کردن، کوبیدن
شیرینی، چرب زبان، ادم مبادی اداب
خفه شو، خفه شدن، خفه کردن، خاموش کردن، در دل نگاه داشتن
صبر کن