scourgesدیکشنری انگلیسی به فارسیرنج می برد، تازیانه، شلاق، بلاء، وسیله تنبیه، گوشمالی، تازیانه زدن، تنبیه کردن
scourgeدیکشنری انگلیسی به فارسیعصبانیت، تازیانه، شلاق، بلاء، وسیله تنبیه، گوشمالی، تازیانه زدن، تنبیه کردن