scrapingدیکشنری انگلیسی به فارسیخراش دادن، تراشیدن، پنجول زدن، خاراندن، پاک کردن، زدودن، خراشیدن، خراشاندن، خست کردن، ستردن، با ناخن و جنگال خراشیدن
بیلتراشیshovel-scrapingواژههای مصوب فرهنگستاناستفاده از راستبیل برای تراشیدن برشهای نازک از کف و دیوارههای تاشه
بیلتراشیshovel-scrapingواژههای مصوب فرهنگستاناستفاده از راستبیل برای تراشیدن برشهای نازک از کف و دیوارههای تاشه
بَرنمارُباییbanner grabbing, banner scrapingواژههای مصوب فرهنگستانحملهای برای پی بردن به بَرنما یا نگارش برنامه یا سامانۀ عامل
بَرنمارُباییbanner grabbing, banner scrapingواژههای مصوب فرهنگستانحملهای برای پی بردن به بَرنما یا نگارش برنامه یا سامانۀ عامل
بیلتراشیshovel-scrapingواژههای مصوب فرهنگستاناستفاده از راستبیل برای تراشیدن برشهای نازک از کف و دیوارههای تاشه