ساقونلغتنامه دهخداساقون . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بالاخواف بخش خواف شهرستان تربت حیدریه ، واقع در 54هزارگزی شال باختری رود، و 14هزارگزی شمال خاوری راه شوسه ٔ عمومی تربت به سلامی . دامنه ای و هوایش معتدل و راهش مالرو است
ساقونلغتنامه دهخداساقون . (اِخ ) یکی از امرای اُیغور که بسال 605 هَ . ق . پس از جلوس منکوقاآن ضد وی مواضعت کردند. نام وی در یک نسخه ٔ خطی معتبر از جهانگشا ساقوز آمده است . رجوع به تاریخ جهانگشا ج 1 ص <span class="hl" dir="ltr"
يُسَاقُونَفرهنگ واژگان قرآنسوق داده مي شوند - رانده مي شوند - هُلشان مي دهند (از مصدرسياقه به معناي وادار کردن به راه رفتن است ، در صورتي که راننده در عقب قرار داشته باشد،به عکس قيادت که به معناي کشيدن از جلو است)
شاکینلغتنامه دهخداشاکین . (اِخ ) دهی است از دهستان دودانگه بخش ضیأآباد شهرستان قزوین . واقع در 15000 گزی جنوب باخترضیأآباد و 4000 گزی راه شوسه ٔ همدان . محلی کوهستانی و هوای آن سردسیر و سکنه ٔ آن 1