خوردگی دریاییmarine corrosion, seawater corrosionواژههای مصوب فرهنگستانخوردگی تجهیزات و سازههای فلزی و بتنی در دریا و مناطق ساحلی
دماسنج دریاییmarine thermometer, seawater thermometerواژههای مصوب فرهنگستاندماسنجی برای سنجش دمای آب دریا متـ . دماسنج آب water thermometer
زوترلغتنامه دهخدازوتر. (ق مرکب ) مخفف زودتر. (آنندراج ). زودتر و بتعجیل و بشتاب . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ) : چو این نامه بخوانی هر چه زوتربکن تدبیر شهرآرای دختر. (ویس و رامین ).بر مسکنش هر لحظه من نالم ز درد جان و تن
سوترلغتنامه دهخداسوتر. [ س ُ ت ِ ] (اِخ ) خدای منجی . فرقه ٔ والانتینی معتقد بودند که میان خدای تعالی منجی موسوم به سوتر و صوفیا ازدواج و عروسی واقع شده است . (از ایران در زمان ساسانیان کریستن سن چ 2 ص 58).
شوطریلغتنامه دهخداشوطری . [ ش َ طَ ] (ع اِ) مخلص اکبر. معجونی است که در درمان ضعف اعضاء بکار برند. (یادداشت مؤلف ).
خوردگی دریاییmarine corrosion, seawater corrosionواژههای مصوب فرهنگستانخوردگی تجهیزات و سازههای فلزی و بتنی در دریا و مناطق ساحلی
دماسنج دریاییmarine thermometer, seawater thermometerواژههای مصوب فرهنگستاندماسنجی برای سنجش دمای آب دریا متـ . دماسنج آب water thermometer