secondدیکشنری انگلیسی به فارسیدومین، ثانوی، ثانی، ثانیه، لحظه، دوم شدن، تایید کردن، درجه دوم بودن، پشتیبانی کردن، دوم، دومی، مجدد
طبقهبندی تکمیلیsecondary classificationواژههای مصوب فرهنگستاندستهبندی براساس شاخصههای تحلیلی یا استنباطی که غالباً متخصصان در آزمایشگاههای تخصصی انجام میدهند