sedimentationدیکشنری انگلیسی به فارسیرسوب گذاری، ته نشینی، رسوب سازی، درزگیری، عمل یا فعالیت رسوبی، لای گیری، لایه گذاری
آهنگ رسوبگذاریsedimentation rate, rate of sedimentationواژههای مصوب فرهنگستانمقدار رسوب انباشتهشده در یک محیط آبی در طی یک دورۀ زمانی خاص
حوض تهنشینیsedimentation tank, sedimentation basin, settling tankواژههای مصوب فرهنگستانحوضی برای حذف مواد جامد قابلتهنشینی از آب یا فاضلاب با استفاده از نیروی گرانش
sedimentationدیکشنری انگلیسی به فارسیرسوب گذاری، ته نشینی، رسوب سازی، درزگیری، عمل یا فعالیت رسوبی، لای گیری، لایه گذاری
حوض تهنشینی مستطیلrectangular tank sedimentationواژههای مصوب فرهنگستانحوض تهنشینی با مقطع مستطیل شکل متـ . حوض تهنشینی مستطیلی
رسوبگذاری چرخهایcyclic sedimentationواژههای مصوب فرهنگستاننهشته شدن انواع مختلف رسوبات در یک توالی منظم تکراری
آهنگ رسوبگذاریsedimentation rate, rate of sedimentationواژههای مصوب فرهنگستانمقدار رسوب انباشتهشده در یک محیط آبی در طی یک دورۀ زمانی خاص
sedimentationدیکشنری انگلیسی به فارسیرسوب گذاری، ته نشینی، رسوب سازی، درزگیری، عمل یا فعالیت رسوبی، لای گیری، لایه گذاری