seizedدیکشنری انگلیسی به فارسیکشف و ضبط، ضبط کردن، تصاحب کردن، غصب کردن، مصادره کردن، بتصرف آوردن، قاپیدن، توقیف کردن، دچار حمله شدن، درک کردن، مبتلا کردن
زاپاسspare tyre, conventional full-sized spareواژههای مصوب فرهنگستانچرخی اضافی در خودرو که در صورت لزوم با چرخ پنچرشده تعویض میشود
ماهوارة کوچکsmall satellite, smallsat, small-sized satelliteواژههای مصوب فرهنگستانماهواره با جرم 500 تا 1000 کیلوگرم
ماهوارة بزرگlarge satellite, large sat, large-sized satelliteواژههای مصوب فرهنگستانماهواره با جرمی بیش از 2000 کیلوگرم