حساسیت جنسیتیgender sensitivityواژههای مصوب فرهنگستاننگرشی درجهت کاهش موانعی که در مسیر پیشرفت شخصی و اجتماعی و اقتصادی زنان وجود دارد و محصول موقعیت فرادست مردان بوده است
حساسیتدیکشنری فارسی به انگلیسیallergy, emotionality, nicety, sensibility, sensitiveness, sensitivity, sentiment
بیشحساسیhypersensitivityواژههای مصوب فرهنگستانواکنش گیاه میزبان به حملۀ عامل بیماری که در آن یاختههای مورد حمله کاملاً میمیرند و مانع گسترش بیشتر بیماری میشوند
حساسیت جنسیتیgender sensitivityواژههای مصوب فرهنگستاننگرشی درجهت کاهش موانعی که در مسیر پیشرفت شخصی و اجتماعی و اقتصادی زنان وجود دارد و محصول موقعیت فرادست مردان بوده است
حساسیت منظرlandscape sensitivityواژههای مصوب فرهنگستاندامنۀ واکنش منظر به تغییرات یک عامل یا اختلال زیستمحیطی خارجی