دولت سایهshadow cabinetواژههای مصوب فرهنگستانهیئت وزیران منتخب جناح مخالف که درصورت پیروزی آن جناح جای هیئت وزیران حاکم را میگیرد
shadowدیکشنری انگلیسی به فارسیسایه، ظل، سایه افکندن بر، سایه افکندن، پنهان کردن، سایه انداختن، رد پای کسی را گرفتن
shadowدیکشنری انگلیسی به فارسیسایه، ظل، سایه افکندن بر، سایه افکندن، پنهان کردن، سایه انداختن، رد پای کسی را گرفتن
بارانپناهrain shadowواژههای مصوب فرهنگستانمحدودهای در بادپناه کوهستان که در آن میزان بارش کمتر است