کم عمق، کم ژرفا، کم اب، کم عمق کردن، سطحی
ساندویچ، درخت بید، زردرنگ کردن، زرد رنگ، رنگ خاکستری مایل به زرد و سبز
کم عمق
فندق کم عمق
سلوف . [ س ُ ](ع مص ) پیش رفتن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
کم عمق، کم عمق کردن
آبمیوه
shallow
riffle, shallow
atoll, shallow, shoal
shallow, shelf, shoal
بدبختی