کارُنCharonواژههای مصوب فرهنگستانتنها قمر شناختهشدۀ پلوتون به قطر نصف این سیاره که جنس آن، مانند پلوتون، بیشتر از یخِ آب است
سیرونلغتنامه دهخداسیرون . (اِ) با یای مجهول سرمای نزدیک به اعتدال . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
شرپونلغتنامه دهخداشرپون . [ش ُ ] (اِ) شربین . بمعنی قطران و آن چیزی است بغایت سیاه و هر چیز سیاه را به او نسبت کنند. (برهان ). قطران . منداب . چیزی چون نفت سیاه که به شتر مالند. قطران . || هرچیز بسیارسیاه . (ناظم الاطباء).