سیمرغ، بیجا خندیدن، سفیهانه خندیدن، پوزخند زدن
قطع کردن، جدا کردن، بریدن
لرز، لرزیدن، از سرما لرزیدن، لرزاندن، خرد کردن، مرتعش کردن
unsampering