دِنای تکرشتهایsingle-stranded DNA, ssDNAواژههای مصوب فرهنگستانیک مولکول دِنا که فقط از یک رشتة نوکلئوتیدی تشکیل شده است
strandedدیکشنری انگلیسی به فارسیرشته، متروک ماندن، رسیدن، بصخره خوردن، تنها گذاشتن، گیر افتادن، بهم بافتن و بصورت طناب دراوردن
singleدیکشنری انگلیسی به فارسیتنها، انتخاب کردن، برگزیدن، مجرد، تک، واحد، منفرد، انفرادی، فرد، فردی، تک و توک، عزب، یک نفری، یک لا، یک رشته
دِنای تکرشتهایsingle-stranded DNA, ssDNAواژههای مصوب فرهنگستانیک مولکول دِنا که فقط از یک رشتة نوکلئوتیدی تشکیل شده است