cipherدیکشنری انگلیسی به فارسیرمز، حروف یا مهر رمزی، عدد صفر، صدر، سری کردن، حساب کردن، صفر گذاردن، برمز دراوردن
gossiperدیکشنری انگلیسی به فارسیخنده دار، سخن چین، خبرچین، خبر بر، ساعی، خبر کش، پخش کننده شایعات افتضاح امیز