scoutsدیکشنری انگلیسی به فارسیدزدان دریایی، طلایه دار، دیده بان، پیش اهنگ، مامور اکتشاف، دیده بانی کردن، پیشاهنگی کردن، عملیات اکتشافی کردن پوییدن
scatsدیکشنری انگلیسی به فارسیاسکات، رگبار باران، اواز بی معنی، گمشو، مالیات، صدای پاره شدن چیزی، گم شدن، دور شدن