سینی چوبکِشیskidding pan, skidding dish, skidding shoeواژههای مصوب فرهنگستانورقۀ فولادی پهنی که سر بینه بر روی آن قرار میگیرد تا کشیده شود و از فرورفتن بینه در زمین جلوگیری کند
چوبکِشی زمینیground skiddingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی چوبکِشی که در آن تمام تنه یا بینه بر روی زمین کشیده میشود
سینی چوبکِشیskidding pan, skidding dish, skidding shoeواژههای مصوب فرهنگستانورقۀ فولادی پهنی که سر بینه بر روی آن قرار میگیرد تا کشیده شود و از فرورفتن بینه در زمین جلوگیری کند
چوبکِشی زمینیground skiddingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی چوبکِشی که در آن تمام تنه یا بینه بر روی زمین کشیده میشود
سُرش الکترودelectrode skiddingواژههای مصوب فرهنگستاندر جوشکاری مقاومتی، جابهجایی عرضی الکترود نسبت به قطعة کار (workpiece) براثر اعمال نیروی الکترود
بینهبَری بافهای زمینیground-lead logging, cable-ground skiddingواژههای مصوب فرهنگستانحمل درختان قطعشده بهکمک ماشینهای بافهای بر روی زمین متـ . بینهبَری کابلی زمینی
چوبکِشی زمینیground skiddingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی چوبکِشی که در آن تمام تنه یا بینه بر روی زمین کشیده میشود