clipدیکشنری انگلیسی به فارسیکلیپ، برش، گیره یا پنس، پشم چینی، شانه فشنگ، گیره کاغذ، چیدن، کوتاه کردن، بغل گرفتن، محکم گرفتن، احاطه کردن
slipدیکشنری انگلیسی به فارسیلیز خوردن، لغزش، اشتباه، خطا، روکش، سهو، قلمه، تکه کاغذ، زیر پیراهنی، نسل، خطا به خواندن، لیزی، گمراهی، نهال، اولاد، باریکه، ستون، لغزیدن، گریختن، اشتباه کردن، از قلم انداختن، سریدن
oversleepsدیکشنری انگلیسی به فارسیoversleeps، خواب ماندن، دیر از خواب بلند شدن، بیش از حد معمول خوابیدن