snuffدیکشنری انگلیسی به فارسیشیرینی، انفیه، انفیهزنی، نوک فتیله، پف، نفس، شهیق، دم زنی، خاموش شدن، بافوت خاموش کردن، انفیه زدن
جنوفلغتنامه دهخداجنوف . [ ج ُ ] (ع مص ) میل کردن از راه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || میل کردن از حق در وصیت . رجوع به جنف شود.
snufflingدیکشنری انگلیسی به فارسیخرد کردن، بو کشیدن، زهد فروشی کردن، نالیدن، تو دماغی حرف زدن، با صدای بلند نفس کشیدن، بازحمت از بینی نفس کشیدن
snufflingدیکشنری انگلیسی به فارسیخرد کردن، بو کشیدن، زهد فروشی کردن، نالیدن، تو دماغی حرف زدن، با صدای بلند نفس کشیدن، بازحمت از بینی نفس کشیدن