سگسارلغتنامه دهخداسگسار. [ س َ ] (اِخ ) نام ولایتی است که سر مردم در آنجا مانند سر سگ و تن همچون آدمی باشد. (برهان ). || نام مردم آنجا (سگسار) [ سگستان ] هم هست . (برهان ). از: سک (سکا). رجوع کنید به [ سکستان ] + سار (= سر، پسوند) منسوب بقوم سکه ، سرزمین سکه . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ) <spa
سگسارلغتنامه دهخداسگسار. [ س َ ] (ص مرکب ) سگ مانند، چه سار به معنی مانند هم هست . (برهان ) (آنندراج ) (از رشیدی ). مثل سگ یعنی بد و پلید. (غیاث ) : این گربه چشمک این سگک غوری غرک سگسارک مخنثک زشت کافرک . خاقانی (دیوان چ سجادی ص <span class
شصارلغتنامه دهخداشصار. [ ش ِ ] (اِخ ) نام مردی . || نام جنی . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ).
شصارلغتنامه دهخداشصار. [ ش ِ ] (ع اِ) چوبی که در سوراخ بینی ماده شتر کنند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || چوبی که بدان شرم ماده شتر را تنگ کنند. || آزردگی شرم ماده شتر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).