sovereignدیکشنری انگلیسی به فارسیپادشاه، سلطان، شهریار، فرمانروا، سایس، طرفدار، با اقتدار، دارای قدرت عالیه
مارمولکگویش خلخالاَسکِستانی: kartankala دِروی: katakâlu شالی: katakâru کَجَلی: âqlan yâldaši کَرنَقی: katakâri کَرینی: susəmâr کُلوری: dambačači گیلَوانی: katakâlu لِردی: mârra sov
آقِوَت به خیرگویش بختیاریxeyrعاقبت به خیر (این عبارت در پاسخ بهتعارفهایى که به واژه خیر ختم مىشوندمىآید). مانند: صُو به خیر sov be xeyr صبح به خیر. اُقُر به خیر oqor be xeyr سفر به خیر. شو به خیر šow be xeyr شب به خیر.
sovereignدیکشنری انگلیسی به فارسیپادشاه، سلطان، شهریار، فرمانروا، سایس، طرفدار، با اقتدار، دارای قدرت عالیه
خودروِ تکسرنشینsingle occupant vehicle, SOVواژههای مصوب فرهنگستانخودروی که سرنشین آن فقط راننده است