هیدرولیک، برزگر، بذر افشان، تخم افشان
هیدرولیک
محافظان، پس انداز کن، نجارت دهنده
دوش، رگبار، بارندگی، درشت باران، دوش گرفتن، باریدن
خوش شانسی، مزه، بو، طعم، حس ذائقه، دوست داشتن، مزه کردن، فهمیدن
تراشیدن، رنده، تراشنده، صورت تراش