spanدیکشنری انگلیسی به فارسیطول، گستردگی، محدوده، پوشش، وجب، ظرفیت، اندازه، مدت معین، یک وجب، فاصله معین، وجب کردن، اندازه گرفتن، پل بستن، تاق بستن
فرستادن هرزنامهspam 1واژههای مصوب فرهنگستانارسال نامههای الکترونیکی بدون خواست مخاطب و معمولاً برای ایجاد مزاحمت برای او
هرززدهspammedواژههای مصوب فرهنگستانکسی یا دستگاهی که هدف یا مخاطب نامههای الکترونیکی ناخواسته و معمولاً مزاحم قرار گرفته باشد
هرزفرستspammerواژههای مصوب فرهنگستانکسی که نامههای الکترونیکی را بدون خواست مخاطب و معمولاً برای ایجاد مزاحمت برای او میفرستد
هرزنامهspam 2واژههای مصوب فرهنگستاننامۀ الکترونیکی که بدون خواست مخاطب و معمولاً برای ایجاد مزاحمت فرستاده میشود
هرزنویسیspammingواژههای مصوب فرهنگستانفرایند فرستادن نامههای الکترونیکی بدون خواست مخاطب و معمولاً برای ایجاد مزاحمت متـ . هرزفرستی
پادهرزanti-spamواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ روشهای مقابله با نامههای الکترونیکی که بدون خواست مخاطب و معمولاً برای ایجاد مزاحمت فرستاده میشوند