spareدیکشنری انگلیسی به فارسییدکی، یدک، ذخیره، دریغ داشتن، چشم پوشیدن از، بخشیدن، برای یدکی نگاه داشتن، در ذخیره نگاه داشتن، عوضی، لاغر، نحیف، نازک، کم حرف
تهدکلtail tree, tail sparواژههای مصوب فرهنگستاندکل درختی یا دکلی که انتهای سیمنقاله به آن وصل میشود