speechدیکشنری انگلیسی به فارسیسخنرانی - گفتار، گفتار، سخنرانی، سخن، صحبت، نطق، حرف، خطبه، گویایی، قوه ناطقه، خطابت
speedsدیکشنری انگلیسی به فارسیسرعت، شتاب، تندی، حالت، میزان شتاب، کامیابی، درجه تندی، وضع، سرعت گرفتن، کامیاب بودن، باسرعت راندن، شانس خوب داشتن