scabدیکشنری انگلیسی به فارسیچاقو، جرب، حکه، پوست زخم، اثر زخم، گر، گری، دلمه بستن زخم، دله، خراش، پوسته پوسته شدن، خراشیدن
squabblesدیکشنری انگلیسی به فارسیچالش ها، داد و بیداد، ستیزه، بحث، نزا مختصر، جرو و بحث کردن، ستیزه کردن
squabbleدیکشنری انگلیسی به فارسیخجالت زده، داد و بیداد، ستیزه، بحث، نزا مختصر، جرو و بحث کردن، ستیزه کردن
squabblesدیکشنری انگلیسی به فارسیچالش ها، داد و بیداد، ستیزه، بحث، نزا مختصر، جرو و بحث کردن، ستیزه کردن
squabbleدیکشنری انگلیسی به فارسیخجالت زده، داد و بیداد، ستیزه، بحث، نزا مختصر، جرو و بحث کردن، ستیزه کردن