squeakدیکشنری انگلیسی به فارسیجیغ زدن، جیر جیر، جیغ و فریاد شکیدن، جیر جیر کردن، با صدای جیغ صحبت کردن، با جیغ و فریاد افشاء کردن
شقائقلغتنامه دهخداشقائق . [ ش َ ءِ ] (ع اِ) شقایق . ج ِ شَقیقة. (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ج ِ شقیقة، به معنی میان دوکوه . (آنندراج ). و رجوع به شقیقة شود. || نوعی از لاله ، و این مفرد و جمع یکسان آید. (آنندراج ) (از بحر الجواهر) (از صراح اللغة) (غیاث ) (ناظم الاطباء). مت
شقاقلغتنامه دهخداشقاق . [ ش ِ ] (ع مص ) مشاقّه و خلاف و دشمنی کردن و ضرر رسانیدن . (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مخالفت کردن با. دشمنی کردن با. (فرهنگ فارسی معین ). مُشاقَّه . (منتهی الارب ). مخالفت و دشمنی کردن . (غیاث ). خلاف . (دهار) (مهذب الاسماء). و رجوع به مشاقه شود. |
squeakedدیکشنری انگلیسی به فارسیجیغ کشیدن، جیغ و فریاد شکیدن، جیر جیر کردن، با صدای جیغ صحبت کردن، با جیغ و فریاد افشاء کردن
squeakingدیکشنری انگلیسی به فارسیسیگاری، جیغ و فریاد شکیدن، جیر جیر کردن، با صدای جیغ صحبت کردن، با جیغ و فریاد افشاء کردن
squeakedدیکشنری انگلیسی به فارسیجیغ کشیدن، جیغ و فریاد شکیدن، جیر جیر کردن، با صدای جیغ صحبت کردن، با جیغ و فریاد افشاء کردن
squeakingدیکشنری انگلیسی به فارسیسیگاری، جیغ و فریاد شکیدن، جیر جیر کردن، با صدای جیغ صحبت کردن، با جیغ و فریاد افشاء کردن