گیر دادن، لکنت، لکنت پیدا کردن، بالکنت گفتن، گیر کردن
stathmoi
بخار پز، کشتی بخار، ماشین بخار، دیگ بخارپز
کرم پاستور
بخار دست و پا زدن
استوم، منفذ تنفسی، شکاف، چاک، شکاف دهان
گیر دادن، الکن
تلخ، لکنت پیدا کردن، بالکنت گفتن، گیر کردن
مشتاقانه
ستمکاران، الکن
استامروروت
stammer
impediment, stammer
impediment, stammer, stutter
falter, halt, stammer
impediment, lisp, stammer, stumble