25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
مجسمه سازی
sculpturing
statuesque
statues
statuettes
sculpturer
بیشتر بدانید
bardel
شکل سیاسی پیدا کرد
ذوالضروبة
نفل
نشانۀ پدیدآور کاتر
جاروب کشیدن
جستوجوی دقیق
statuary
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجسمه، مجسمه سازی، هیکل تراشی، مجسمه ساز، تندیسی
جستوجوی متن
پیکرتراشی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
statuary
تندیس ها
دیکشنری فارسی به انگلیسی
statuary
وابسته به مجسمه سازی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
statuary
مجسمه ها
دیکشنری فارسی به انگلیسی
statuary
تندیسگری
دیکشنری فارسی به انگلیسی
representation, sculpture, statuary
بیشتر
۱ واژه در متن