steadyدیکشنری انگلیسی به فارسیثابت، استوار یا محکم کردن، مداوم، استوار، پی در پی، محکم، متین، یک نواخت، پر پشت
besteadedدیکشنری انگلیسی به فارسیباشه، یاری کردن، کمک کردن، سودمند واقع شدن، بدرد خوردن، جای کسی را گرفتن