بیرونماندگیstick outواژههای مصوب فرهنگستاندر جوشکاری قوسی گازمحافظ و جوشکاری قوسی زیرپودری، بخش ذوبنشدة سیمجوش یا الکترود که بیرون از انتهای افشانک گاز قرار دارد
stickدیکشنری انگلیسی به فارسیچوب، چماق، عصا، چوب دستی، شلاق، چسبناک، چسبندگی، تاخیر، وقفه، وضع، پیچ درکار، باهو، چسبیدن، چسباندن، بهم پیوستن، فرو بردن، بستن، گیر کردن، گیر افتادن، سوراخ کردن، نصب کردن، الصاق کردن، تحمل کردن، تردید کردن، چسبناک کردن