studyدیکشنری انگلیسی به فارسیمطالعه، بررسی، تحصیل، درس، اتاق مطالعه، غور وبررسی، موضوع تحصیلی، درس خواندن، مطالعه کردن، خواندن، بررسی کردن، تحصیل کردن، فرا گرفتن، اموختن
steadyدیکشنری انگلیسی به فارسیثابت، استوار یا محکم کردن، مداوم، استوار، پی در پی، محکم، متین، یک نواخت، پر پشت