stacksدیکشنری انگلیسی به فارسیپشته ها، پشته، دسته، دودکش، توده، بسته، خرمن، کومه، قفسه کتابخانه، انباشتن، پشته کردن، کومه کردن، خرمن کردن، توده کردن
سرسرهslipway 1/ slip way 1, slip 3, building berth, building slip, stocksواژههای مصوب فرهنگستانسطح شیبداری که شیب آن بهسمت آب است و از آن برای بهآباندازی شناور یا از آب کشیدن آن برای تعمیر استفاده میکنند
سرسرهslipway 1/ slip way 1, slip 3, building berth, building slip, stocksواژههای مصوب فرهنگستانسطح شیبداری که شیب آن بهسمت آب است و از آن برای بهآباندازی شناور یا از آب کشیدن آن برای تعمیر استفاده میکنند