stratificationدیکشنری انگلیسی به فارسیطبقه بندی، چینه بندی، قشر بندی، لایهبندی، تشکیل چینه، تشکیل طبقات زمین
لایهبندی 2stratificationواژههای مصوب فرهنگستان[باستانشناسی] ساختاری که در نتیجۀ فرایند نشست پیدرپی نهشتهها بهصورت رگهها و لایهها در یک محوطۀ باستانی قابل تشخیص و تفکیک است [جامعهشناسی] فرایند تقسیمبندی جامعه به لایهها یا گروههای اجتماعی که معمولاً در پژوهشهای مربوط به نابرابریهای نظاممند یا ساختارمند به کار میرود
لایهبندی اختیاریarbitrary stratificationواژههای مصوب فرهنگستانلایهبندی با عمق قراردادی که با لایهنگاری واقعی نهشتهها همخوانی و تناسبی ندارد
لایهبندی گرماییthermal stratificationواژههای مصوب فرهنگستانتشکیل لایههایی با دمای متفاوت در پیکرۀ آب
واحد لایهبندیunit of stratificationواژههای مصوب فرهنگستانهر واحدی که در طی لایهنگاری یک محوطۀ باستانی ثبت و ضبط میشود، نظیر لایهها و سطح تماس دو لایه و سازهها
طبقه بندیدیکشنری فارسی به انگلیسیassortment, categorization, classification, compartment, gradation, heading, hierarchy, scale, stratification
لایهبندی اختیاریarbitrary stratificationواژههای مصوب فرهنگستانلایهبندی با عمق قراردادی که با لایهنگاری واقعی نهشتهها همخوانی و تناسبی ندارد
لایهبندی گرماییthermal stratificationواژههای مصوب فرهنگستانتشکیل لایههایی با دمای متفاوت در پیکرۀ آب