ستوللغتنامه دهخداستول . [ س ُ] (اِ) گندم خام که هنوز در خوشه باشد. (آنندراج ). ستل . (ناظم الاطباء). || خرد کردن . نرم کردن . له کردن . || برشته کردن . (استینگاس ).
stealدیکشنری انگلیسی به فارسیسرقت کن، سرقت، دزدیدن، ربودن، بسرقت بردن، دستبرد زدن، بلند کردن، سرقت کردن
steelدیکشنری انگلیسی به فارسیفولاد، پولاد، شمشیر، پولادی کردن، اب فولاد دادن، مانند فولاد محکم کردن، محکم، استوار