sourceدیکشنری انگلیسی به فارسیمنبع، منشاء، مبدا، چشمه، خاستگاه، مایه، ماخذ، مصدر، سر چشمه، عین، مایه مبداء
swearsدیکشنری انگلیسی به فارسیسوگند می خورد، سوگند، ناسزا، عهد، فحش دادن، سوگند خوردن، ناسزا گفتن، قسم دادن، عهد کردن