suppressدیکشنری انگلیسی به فارسیسرکوب کردن، فرو نشاندن، منکوب کردن، موقوف کردن، پایمال کردن، توقیف کردن، خواباندن، مانع شدن، تحت فشار قرار دادن، فشاراوردن بر
صفحۀ بالاستیغیsupracristal plane, planum supracristale, supracrestal planeواژههای مصوب فرهنگستانصفحهای عرضی که از بالاترین قسمت ستیغ لگن عبور میکند