سوگند خورد، فحش دادن، سوگند خوردن، ناسزا گفتن، قسم دادن، عهد کردن
سارافون
ممنون
سویور. (اِ) آلودگی . (فرهنگستان ).
garbage collector
شوهر
تسلیم شدن
foreswore
فراموش كردن، انکار کردن، باسوگند انکار کردن، عهد شکستن